۱۳۹۸ شهریور ۱۸, دوشنبه

ما هم در این خانه حقی داریم؛ زمزمه های بیداری زنان در ایران

ماهنامه خط صلح – خانم نجمی علوی در سال ۱۲۹۷ خورشیدی در خانواده حاج سید محمد علوی از وکلای مجلس اول مشروطه، در تهران بازار آهنگرها، کوچه حاج سید محمد صراف که هنوز به همین نام است، متولد شد. او ششمین و آخرین فرزند خانواده بود. تولد او با مهاجرت سیاسی پدرش، ابوالحسن علوی، که از فعالان دوران مشروطیت بود، هم زمان شد و فقط ۹ سال داشت که خبر خودکشی پدرش در آلمان به خانواده اش رسید. ابوالحسن علوی نخستین فرزندِ حاج سید محمد علوی، از فعالان دوره مشروطه و آزادی خواهان بود که، همه فرزندان خود را برای کسب علم و خدمت به کشور، به خارج فرستاد. مادر نجمی، قمر خانم، هم یگانه فرزند خانواده ثروتمندش بود، ولی با مهاجرت اجباری همسر و دوری سه فرزند پسرش یعنی آقابزرگ، مرتضی و مصطفی و مرگ زودهنگام آن ها هرگز روی آرامش و شادی را ندید.نجمی از ۷ سالگی به مدرسه نصرتیه و سپس عفتیه رفت که یکی از گردانندگان اصلی مدرسه خواهرش، بدری علوی بود. پس از پایان دبیرستان و گرفتن دیپلم کلاس یازدهم، به معلمی در مدرسه«دوره المدارس» مشغول شد و با گذشت دو سال، هم آموزش زبان فرانسه را آغاز کرد و هم اشتغال به معلمی را در پیش گرفت.


آغاز فعالیت های سیاسیِ نجمی را می توان از زمانی دانست که داستان های آقابزرگ علوی، نویسنده نامدار ایرانی، را به صورت مخفیانه از زندان خارج می کرد. آقابزرگ در اردیبهشت ۱۳۱۶ به اتهام مرام کشی و فعالیت در گروه ارانی به هفت سال زندان محکوم شده بود. بعدها و پس از آزادی در سال ۱۳۲۱ داستان ها را تحت عنوان «ورق پاره های زندان» چاپ کرد و نخستین اثر در حوزه ادبیاتِ سیاسیِ زندان در ایران را رقم زد. در چنین خانواده ای کشش به سمت فعالیت های سیاسی کاملاً طبیعی بود. هر چند نجمی خود هم شیفته مبارزه در برابر استبداد بود.

زندگی سیاسی-اجتماعی نجمی زمانی ژرفای بیشتری یافت که فعالیتش در جنبش زنان با شعار «ما هم در این خانه حقی داریم» آغاز شد. در خرداد سال ۱۳۲۲ نجمی نامه ای از سوی عالیه شرمینی دریافت کرد که او را به فعالیت در کلوب حزب توده به منظور تأسیس تشکیلات زنان دعوت کرده بود. این تشکل را عالیه شرمینی، زهرا اسکندری، مهرانگیز اسکندری، بدری علوی، شاه زنان علوی، نجمی علوی، اعظم سروش، مریم فیروز، جمیله صدیقی و فروهید کباری شکل داده بودند.
می توان گفت در طول سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ زنان از حقوقی منصفانه برخوردار شده بودند که در تاریخ ایران بی سابقه است و همین، جسارت کافی برای تشکیل سندیکا، جنبش و در ابعاد وسیع تر سازمان را به وجود آورد.

جنبش های اجتماعی بر تمام ارکان یک جامعه تأثیر می گذارد. انقلاب مشروطه مدرن ترین حرکت سیاسی-اجتماعی به سمت دموکراسی بود که زمینه پیدایش جنبش های آگاهانه تر از جمله فعالیت در زمینه حقوق زنان را به وجود آورد؛ اگرچه از فعالیت حقوقی زنان در دوران مشروطه چیزی در دست نیست و بیشتر مبارزات جنبه ملی گرایانه داشت، اما پس از جنگ های خانمان سوز جهانی و تغییرات بین المللی، توجه به حقوق زنان منجر به شروع فعالیت های فمینیستی در ایران شد که شاهد اتفاق شکوه مندی چون تولد زنان شاعر(بیش از گذشته) و نویسندگان پیش رو، معلم، پزشک و … شدیم. مقصود از جنبش زنان، جنبش های اجتماعی زنانِ ایرانی است که، در دوره های مختلف و برای به دست آوردن حقوق زنان، به صورت ارادی برپا شده است. نجمی علوی و دو خواهرش بدری و شاه زنان جزء نخستین زنان ایرانی بودند که در چارچوبی رسمی به فعالیت در جنبش زنان پرداختند. صحبت های کلی در این تشکل بر سر فعالیت زنان در برابر ارتجاع مذهبی بود. تحصیل دختران در دبیرستان و دانشگاه، کوشش در راه ایجاد یک مجله زنان و دفاع از حقوق قانونی زنان در جامعه که صحبت های مقدماتی را تشکیل می داد. بعدها اندک شماری مثل مریم فیروز و نجمی علوی از ترکیب «بیداری ما» عضو حزب کمونیست شدند؛ زیرا که فعالیت خود را در جنبش زنان جدا از این مبارزه نمی دانستند.

با گذشت زمان تصمیمات در زمینه چگونگی اجاره یک محل برای انتشار نشریه جدی شد، نشریه ای با نام «بیداری ما». با انتشار مجله، زمینه برای فعالیت دختران و زنان بیشتر شد و پایگاهی برای ارسال مقاله و شعر در این جنبش پیدا کرده بودند. ژاله اصفهانی، دختر جوان ۱۷-۱۸ ساله ای بوده که از اصفهان شعر می فرستاد. فرخ علوی دیگر زن اهل قلم و شاعر مجله بیداری بود. سیمین دانشور جوان ۱۸ ساله دیگری بود که داستان های کوتاهش در «بیداری ما» چاپ می شد.
«بیداری ما» نخستین مجله ای بود که از طرف «وزارت فرهنگ» مجوز گرفت و امتیاز آن به نام یک زن یعنی، زهرا اسکندری ثبت شده بود. اسکندری رسماً مدیر و صاحب امتیاز مجله بود. مجله ای ویژه مسائل زنان با رهاورد بیداری و روشنگری.

نجمی علوی از پایه گذاران جنبش زنان در ایران و عضو هیئت تحریریه مجله «بیداری ما» بود و در ستون طنز و فکاهی قلم می زد که رویکرد آن در راستای مبارزه با مردسالاری و نیز طرح مسائلی در انتقاد از قوانین چندهمسری و دیگر قوانین زن ستیز سنتی بود. حال نجمی به صورت حرفه ای نویسندگی و روزنامه نگاری را دنبال می کرد.

جنبش زنان در مجله جنبه فکری-تبلیغاتی داشت و عضویت در جنبش زنان را محدود به بینش سیاسی-فکری نمی کرد و محور مبارزه را در راستای تساوی حقوق زنان با مردان می دانست. در رابطه با قانون اساسی آن اصولی که ناقض تساوی حقوق زنان با مردان بود را نقد و بررسی می کرد و با تکیه بر اصل نهم قانون اساسی انتقادها و استدلال های بسیاری را وارد می دانست. تشکیل کلاس اکابر از دیگر فعالیت های ارزشمند جنبش زنان در آن دوران و از جمله در «بیداری ما» بود که مجوز آن اواخر سال ۱۳۲۳ برای افتتاح کلاس به دست آمد. بدری علوی، فرخ علوی، رحیمه ادیب قدس تیو، فاطمه بهزادی، شهیدی و شهربانو گیاهی مسئولیت تدریس و تعلیم را قبول کرده بودند.

«بیداری ما» نشریه ای برای زنان، با گرایش چپ از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۶ منتشر می شد. نخستین مجله زنانِ ایران در سال ۱۲۸۹ هـ.ش منتشر شد و در سال ۱۳۱۱ آخرین سازمان مستقل زنان منحل شد. این سازمان ها و انجمن ها را فعالان حقوق زنان که اغلب زنانی تحصیل کرده و از طبقه متوسط رو به بالای تهران و شهرستان های بزرگ بود، تشکیل می دادند.

نجمی در مقدمه کتاب “ما هم در این خانه حقی داریم”، که مجموعه خاطرات ایشان به کوشش حمید احمدی است با فروتنی می گوید: «من هیچ وقت از چهره ها یا بازیگران صحنه اصلی جریان سیاسیِ ایران نبوده ام. اما روایت های من از این زندگی نامه دادن تصویرهایی از آن بخش از مسائل و رخدادهاست که به نحوی در جریان آن قرار داشته یا بر من گذشته. این مسائل از درون دالان های برخی مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و خاصه دوره ای از جنبش زنان و مربوط به دورانی از تاریخ معاصر ایران عبور کرده است». (ص۱۳، با تلخیص)

نجمی از زنان دردکشیده مبارز ایران است که به ۳۴ سال مهاجرت اجباری و ۵۷ سال دوری از وطن تن داد، تا ذره ای از ارادتش نسبت به آزادی خواهی کم نشود. تولد نجمی در خانواده ای پیش گام او را به سمت آموزش و پروش خود و زنان ایران سوق داد. او و همالانش بی تردید می دانستند که بخش عظیمی از رشد مدنیت در ایران در گرو آگاهی و ترقی زنانِ ایران است. نجمی علوی موفق به تألیف سه کتاب شد؛”گلی جون” که مجموعه چند داستان کوتاه است، “سرگذشت مرتضی علوی” و “پیکار”. روح پژوهشگر نجمی در زمستان سال ۱۳۸۷ در سن ۸۸ سالگی آرام گرفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بعد از عفو بین الملل، کانون مدافعان حقوق بشر هم خواستار توقف اجرای حکم اعدام محمدحسن رضایی شد

 به گزارش صدای آمریکا-طی روزهای گذشته سازمان عفو بین‌الملل و کانون مدافعان حقوق بشر در بیانیه‌های جداگانه‌ای، خواستار توقف حکم اعدام محمدحسن...