کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند، به طوری که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند.
کودکان کار براساس دو فاکتور به صورت رسمی در کشورهای مختلف تعریف میگردند:[۱] نوع کار و حداقل سن مناسب برای آن کار. عموماً به کودکی یک کودک کار گفته میشود که مشغول به فعالیتی باشد که برای سلامت فیزیکی، روانی، اجتماعی، اخلاقی و شخصیتی کودک مضر باشد، و با تحصیل کودک تداخل پیدا کند.[۲] سن مناسب برای هر شغل و کاری بر اساس آثار آن کار بر سلامت و رشد کودک تعیین میگردد. بر این اساس، قرارداد شماره ۱۳۸ سازمان بینالمللی کار برای مشاغل مختلف یک حداقل سن را تعیین کرده که اگر کودکی که سنش پایینتر از این سن است مشغول به فعالیت در آن شغل باشد، آن کودک یک کودک کار در نظر گرفته میشود. این سنین عبارتند از: ۱۸ سال برای مشاغل پر خطر (مشاغلی که سلامت جسمی، روانی یا اخلاقی کودک را به خطر میاندازند)، ۱۳–۱۵ سال برای مشاغل سبک (مشاغلی که سلامت و امنیت کودک را تهدید نمیکنند و کودک را از تحصیل بازنمیدارند)، البته سن ۱۲–۱۴ سال ممکن است که تحت شرایط خاصی در کشورهای فقیر پذیرفتنی باشد.
کار کودکان بسیار معمول است و میتواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپیگری، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنیترین شکلهای کار کودکان استفاده نظامی از کودکان و تنفروشی کودکان است. موارد کمتر جنجالی و معمولاً قانونی (با بعضی محدودیتها) شامل کار کشاورزی در ایام تعطیلی مدرسه (کار فصلی)، کسب و کار خارج از ساعات مدرسه و همچنین بازیگری یا آوازخوانی کودکان میباشد.
آسیبپذیری کودکان در برابر کار
کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر میبرند. این کودکان میتوانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفهای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانههای فساد و… قرار گیرند؛ و همچنین عدم بهرهگیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر چه بیشتر از این کودکان سلب میکند
بهطورکلی کودکان کار به دلیل داشتن وضعیت عاطفی نامناسب و شرایط خاص زندگی، دارای روحیهای حساس و از نظر عاطفی، آسیب پذیرتر از کودکان هم سن و سال خود هستند؛ بنابراین بیتوجهی و نادیده گرفتن این کودکان باعث نهادینه شدن خشمی پنهان در ناخودآگاه آنها شده، در بزرگسالی باعث بروز بسیاری از ناهنجاریها در جامعه میشود.
موضوع کودکان کار موضوع نسبتاً پیچیدهای است و عوامل گوناگونی در آن اثرگذار هستند. از جمله:
ساختار خانواده
فقر در خانواده : البته رابطه فقر و کار کودک به سادگی قابل تشخیص نیست. مطالعات اخیر نشان میدهند که احتمال فرستادن کودکان به سر کار به جای مدرسه ، توسط خانوار به علت کم بودن درآمد افزایش می یابد.
هزینه تحصیل و نظام آموزشی نادرست و کیفیت پایین مدارس و معلمان: کودکان در طول دوره تحصیل برای خانوار فقط هزینه دارند، و زمانی این هزینهها جبران میشود که بعد از اتمام تحصیلات مشغول به کار شوند. بعضی از خانوارهایی که در منطقهای زندگی میکنند که در آن کیفیت آموزش پایین است به این مسئله فکر میکنند که به علت کیفیت پایین آموزش، فرزند آنها در آینده توانایی رقابت با کودکان دیگر که در مدارس با کیفیت درس میخوانند را ندارد، در نتیجه امکان جبران هزینههای تحصیل کودک در آینده وجود ندارد. در نتیجه تحصیل کودک صرفاً اتلاف عمر کودک و منابع مالی خانوار است. در چنین شرایطی خانوار تصمیم میگیرد که کودک خود را به سر کار بفرستد.
ناکارایی و نقص بازارهای مالی و اعتباری: در کشورهای توسعه یافته که بازارهای مالی و اعتباری از نقص کمتری برخوردار هستند، خانوارهای نیازمند میتوانند وامهای بلند مدت دریافت کنند و با آن وام فرزندان خود را به مدرسه بفرستند به جای آنکه به علت نیاز مالی آنها را به سر کار بفرستند. این وام در نهایت توسط خود فرزندان بعد از اتمام تحصیلات و ورود به بازار کار بازپرداخت میشود.
نگرشهای غلط فرهنگی و قومی: به عنوان مثال بعضی از فرهنگها اعتقاد دارند که پسر باید کار کند تا مرد شود، یا دختر نیازی به تحصیل ندارد چون باید زود ازدواج کند و در نتیجه به جای تحصیل در مدرسه کارهای خانه را انجام میدهد تا برای ازدواج آماده شود.
جهانیسازی و تجارت جهانی: عموماً گسترش تجارت جهانی میتواند منجر به افزایش کودک کار در کشورهای کمتر توسعه یافته شود. گسترش تجارت تقاضا برای کالاهایی که این کشورها تولید میکنند و در تولید آن مزیت نسبی دارند را افزایش میدهد. این کشورها عموماً کالاهایی را تولید میکنند که تولیدشان به تخصص و مهارت کمی نیاز دارد (مانند تولید محصولات کشاورزی، معدنی، فرش، صنایع دستی …). افزایش تقاضا برای این کالاها منجر به افزایش تولید آنها میشود، و برای افزایش تولید کالا، تقاضا برای نیروی کار کم مهارت بالا میرود، در نتیجه تقاضا برای استفاده از کودکان در فرایند تولید بیشتر میگردد، زیرا کودکان ارزانترین نیروی کار کم مهارت در دسترس هستند.
براساس آمارهای موجود بیش از ۲۵۰میلیون کودک (۱۴–۵) که معمولاً زیر سن قانونی کار میکنند، در کشورهای در حال توسعه است. اگر سن پایان کودکی را براساس پیمان نامه حقوق کودک زیر ۱۸سال در نظر بگیریم، در سال ۲۰۰۲ بیش از ۳۵۰میلیون کودک و نوجوان به جای پرداختن به تحصیل، کار می کردند.
در ایران آمار دقیقی از تعداد کودکان کار وجود ندارد زیرا شناسنامه هویتی برای کودکان کار تشکیل نشده و آمارها متنوع و در بسیاری از مواقع متناقضاند.براساس سرشماری سال ۱۳۷۵ بیش از ۴ درصد جمعیت شاغل کشور را گروه سنی ۱۰تا ۱۴ سال تشکیل میدهند بر اساس این آمار جمعیت شاغل کشور ۵/۱۴میلیون نفر بودهاست که ۴ درصد آن در حدود۶۰۰ هزار نفر میشود. در سال ۱۳۷۵ حدود ۳۸۰ هزار کودک در سن ۱۰تا۱۴ سال در ایران کار ثابت داشتهاست.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ در حدود یک میلیون و هفتصد هزار کودک به صورت مستقیم درگیر کار بوده اند. در هر صورت در ایران نیز همانند بسیاری از کشورهای جهان تعداد کودکان کار رو به افزایش است و عواملی نظیر گسترش فقر، افزایش تورم، طلاق، بالارفتن هزینه تحصیل، بحرانهای طبیعی چند سال اخیر (نظیر سیل، زلزله و …)، مهاجرت کودکان کشورهای همسایه و کودکان شهرهای توسعهنیافته به شهرهای برخوردار و وجود چرخه بین نسلی کار از مهمترین عوامل بروز کار کودکان در ایران بودهاست.
طبق آخرین آماری که مقامات ایران در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ دادند، تنها در تهران ۱۴ هزار زبالهگرد وجود دارد که یک سوم آنها یعنی ۴ هزار و ۷۰۰ نفر کودک هستند.
شرکتهای متهم به استفاده از کودکان کار
نستله
با وجود آنکه نستله یکی از بزرگترین تولیدکنندگان شکلات و شیرینی در جهان بهشمار میآید اما این شرکت به استفاده پیوسته از کودکان کار شهرت دارد. این شرکت، از طریق بهکارگیری ارزان قیمتترین بخش نیروی کار همواره سعی بر آن داشتهاست تا در بازار سود بیشتری را از آن خود کند. بر اساس گزارش رسانهها در سال ۲۰۰۱، نستله در مزارع ساحل عاج ۶۰۰۰۰۰ کودک را در شرایط زیر استانداردهای لازم به کار گرفتهاست.
زارا و اچ اند ام
در سال ۲۰۰۹، فعالان انگلیسی از این دو تولیدکننده پوشاک خواستند تا فروش محصولات پنبه ای که توسط کودکان برداشت می شود، را متوقف کنند. سازمان بینالملل ضد بردهداری همچنین بنیاد عدالت محیطی، اچ اند ام و زارا را متهم کردهاند که از پنبه تولیدی در بنگلادش استفاده میکنند. همچنین گزارشها حاکی از آن است که بسیاری از مواد خام مصرفی این دو شرکت از ازبکستان تأمین میشود. ازبکستان از کودکان زیر ده سال به عنوان کارگر بخش کشاورزی استفاده میکند. فعالان، از این دو شرکت خواستند تا استفاده از پنبه ازبکستان را متوقف کنند همچنین با استفاده از نظام مسیریابی محصولات به مسئولیت اخلاقی پیرامون مواد اولیه استفاده شده در محصولات خود پایبند باشد.
این روزها در خیابانهای بسیاری از شهرهای بزرگ ایران، تعداد کودکان کار به شکل قابل توجهی افزایش یافته است و حالا آنان به جز جداییناپذیر و غیرقابل کتمان شهرها تبدیل شدهاند. هرچند که آمار دقیقی در مورد کودکان کار در ایران وجود ندارد، اما شبکه یاری کودکان شمار آنان را تا ۳میلیون نفر تخمین میزند و به نظر میرسد که در سالهای گذشته این آمار افزایشی قابل ملاحظه داشته است.
نتایج بررسیهای سازمان بهزیستی نشان میدهد ۳۳.۸ درصد از این کودکان بین یک تا چهار ساعت، ۵۲.۱ درصد از آنها بین چهار تا هشت ساعت و ۱۳ درصد از آنها بیش از ۸ ساعت در خیابان مشغول به کار هستند. این بررسیها همچنین حاکی از این است که حدود ۷۳ درصد از این کودکان در خیابان سابقه خشونت دارند.
اگرچه آمارهای سازمان جهانی کار حاکی از کاهش کار اجباری کودکان از سال ۲۰۰۰ است، در ایران اما این آمار در چند سال گذشته و به دنبال شرایط نامناسب اقتصادی، رو به افزایش گذاشته است.
بر اساس گزارشهای سازمان جهانی کار در سپتامبر ۲۰۱۷، ۱۵۲ میلیون کودک در سنین ۵ تا ۱۷ سال به کار مشغول هستند. یعنی تقریبا از هر ۱۰ کودک یکی از آنها ناگزیر به تحمل کار اجباری هستند.
و ۱۲۱ میلیون کودک تا سال ۲۰۲۵ میلادی همچنان درگیر کار اجباری خواهند بود.
سرنوشت آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی چه شد؟
در ایران طی ۳۵ سال گذشته نزدیک به ۳۰ طرح مختلف برای ساماندهی کودکان کار و خیابان انجام شده که تقریبا تمام آنان با شکست مواجه شده است.
در سال ۱۳۷۷، نخستین برنامه با عنوان "تجهیز و راهاندازی مراکز جمعآوری، شناسایی و هدایت متکدیان و کودکان خیابانی" با توافق سازمان بهزیستی، شهرداری تهران، نیروی انتظامی و معاونت امور اجتماعی استانداری تهران آغاز شد که در ۶ استان کشور به اجرا در آمد. پس از آن در سال ۱۳۷۸، طرح دیگری با عنوان "مراکز شناسایی، تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی" توسط سازمان بهزیستی تهیه شد.
در سال ۱۳۸۱، طرحی به نام "ساماندهی ٢٠ هزار کودک خیابانی" راهاندازی شد که بر اساس آن سازمان بهزیـستی و نیروی انتظامی موظف بودند در کل کشور اقدام به جمعآوری کودکان خیابانی کنند و پس از بررسیهای اولیه آنان به مراکز مختلف مانند کانون اصلاح تربیت، کمیته امداد، شهرداریها و .. ارجاع دهند.
پس از آن چند برنامه با عناوین "مهمانسرای کودکان خیابانی" و "حمایت از کودکان کار خیابانی" نیز به اجرا درآمد که در دومی قرار بود آموزش به کارفرمایان و جامعه برای مشارکت در برنامهریزی برای کودکان کار مورد نظر قرار گیرد.
بالاخره در سال ۱۳۸۴ "آئیننامه ساماندهی کودکان خیابانی" بـا همکـاری وزارت رفـاه و سـازمان بهزیـستی تهیه شد که براساس آن رویکرد جمعآوری کودکان، حذف و جذب توسط مددکار اجتماعی در خیابان جایگزین آن شد.
طبق این آییننامه مراکز کودکان خیابـانی بـه چهار سطح تقسیمبندی میشدند: مراکز سرپایی (ثابت و سیار) اقامت کوتاه مدت (تـا ٢١ روز)، اقامـت میانمدت (حداکثر تا یک سال) و اقامت بلندمـدت برای کودکان خیابانی بیسرپرست یا بدسرپرست تا پایان ۱۸ سالگی.
این آئین نامه مقرر کرده بود که ۱۱ دستگاه از جمله وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، سازمان بیمه خدمات درمانی، سازمان تأمین اجتماعی، صدا و سیما، شهرداریها، کمیته امداد، وزارت کار، وزارت رفاه، وزارت دادگستری و نیروی انتظامی، هر یک مکلف به انجام وظایفی هستند که هماهنگی آنان را کارگروه اجتماعی استانها بر عهده خواهد داشت.
این آییننامه که به "حمایتهای اجتماعی از کودکان کار و خیابان" تغییر نام داد، با وجود رفع ایرادات قبلی، به بهانه نظرخواهی از دستگاههای ذیربط با گذشت پانزده سال هنوز به تصویب نرسیده است.
بسیاری از کنشگران حوزه کودک معتقدند تصویب و اجراییشدن این آییننامه و همکاری همه دستگاههای نامبرده در این آییننامه میتواند به موضوع ساماندهی کودکان کار و خیابان کمک کند.
رویکرد دوگانه شهرداری در مواجهه با کودکان کار
برخی از فعالان حقوق کودک میگویند حذف کودکان کار از خیابان بدون اینکه تلاشی برای تغییر مناسبات اجتماعی و اقتصادی کودکان و خانوادههایشان انجام گیرد، میتواند آنان را وارد بازارهای غیررسمی و لایههای زیرین زمین کند که به دلیل نبود نظارت، کودکان را در معرض آسیبهای بیشتری قرار میدهد.
در سالهای گذشته البته علیرغم ادعاهای شهرداریها و تلاششان برای جمعآوری کودکان کار، بسیاری از کودکان در زیر مجموعههای شهرداری و شرکتهای جمعآوری پسماند مشغول به کار شدهاند. کودکان زبالهگردی که به شکلی قانونی در سطح شهر در سطلهای زباله روزشان را به شب میرسانند.
طبق مقاولهنامه محوِ فوری بدترین اشکالِ کار کودک، که در ۱۶ ماده به همراه توصیهنامه مکمل آن در سال ۱۳۸۰ به تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان رسید، کار کردن کودکان در ۳۶ شغل ممنوع اعلام شده است که از آن جمله میتوان به کار در گندابها، جمعآوری، حمل و دفن زباله اشاره کرد.
هادی شریعتی، حقوقدان و عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودک پیشتر در نشستی در محل این انجمن با اشاره به عملگرد دوگانه شهرداری در مواجهه با کودکان کار گفته بود: "دو شیوه در برخورد با کودکان داریم. یکی کودکان کاروخیابان و گروهی کودکان زبالهگرد؛ کودکان کار و خیابان دستگیر و جمعآوری میشوند اما کودک زبالهگرد با لباس فرم در خیابان حاضر است و به کارش ادامه میدهد. چون وجود کودک زبالهگرد نه تنها تهدیدی محسوب نمیشود که به نفع بازار سرمایه است."
به نقل از ایسنا : یکی از قشرهای بسیار آسیب پذیر و ناتوان در مقابل کرونا، که علاوه بر در معرض آسیب بودن خودشان با توجه به مسری بودن شدید این بیماری تهدید بزرگی برای جامعه نیز محسوب می شوند، کودکان کار و کودکان خیابانی هستند.
زهرا شریفی، کارشناس روانشناسی بالینی و فعال حوزه کودکان کار، در گفت و گو با ایسنا، اظهار کرد: بستر کار این قشر آسیب پذیر، خیابان و محیط اجتماعی است و آنها با افراد مختلفی در طول شبانه روز در تماس هستند.
وی با بیان اینکه این کودکان بنا بر دلایل مختلف اعم از سهل انگاری و جدی نگرفتن این بیماری و یا عدم توان مالی و نداشتن دسترسی به امکانات پزشکی لازم و در نتیجه پیگیری نکردن مراحل لازم برای درمان ، به راحتی می توانند این ویروس را در خانواده و جامعه منتشر کنند، ادامه داد: این قربانیان کوچک، در حالیکه روز خود را در اماکن عمومی و خیابان ها به شب میرسانند، نه تنها ماسک و دستکش در بساطشان نیست، بلکه اگر برای چند دقیقه آنان را خوب تحت نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که حتی از راههای پیشگیری از کرونا اطلاعات درستی ندارند و به راحتی دست در دهان میکنند یا چشمهایشان را میمالند.
شریفی افزود: از ابتدای شیوع بیماری، هشدارهای جدی در خصوص شدت انتقال این ویروس داده شد و همچنین عنوان شد که گرچه میزان مرگ و میر کمتری در میان کودکان بر اثر کرونا به ثبت رسیده است اما این کودکان با توجه به مواردی که ذکر شد به راحتی می توانند ناقل این ویروس باشند.
شریفی توضیح داد: با توجه به اینکه در شرایط عادی هم بهداشت زندگی کودکان کار خوب نیست و بیش از همه در معرض هستند، گروههای گفته شده به انبار متحرک انواع ویروسها تبدیل میشوند و حفظ سلامت و بهداشت یک شهر با وجود افرادی که به طور دائم در حرکت هستند، فایده چندانی ندارد، مگر اینکه برنامهریزی اساسی برای این افراد انجام شود.
این مشاور کودک و مددکار دفتر تسهیل گری، در ادامه تصریح کرد: پس لازم است ستاد فرماندهی مقابله با کرونا به فکر این افراد که خود خطر بزرگی برای انتقال ویروس کرونا هستند، باشد و با تمرکز سیاستگذاریها و برنامهریزیها و متمرکز کردن امکانات سختافزاری و نرمافزاری خود، یک برنامه ریزی صحیح و در نهایت عملکرد جامعی در این زمینه انجام دهد.
کودکان کار و کرونا: اگر کار نکنیم، چه بخوریم؟
کودکان کار به دلیل نوع کار خود، سوء تغذیه، عدم دسترسی به امکانات بهداشتی و نداشتن سرپناه مناسب در معرض ابتلاء به کرونا هستند. اما آنها میگویند نمیتوانند در خانه بمانند زیرا «گرسنگی کشندهتر از کروناست و با شکم گرسنه نمیتوان در قرنطینه ماند.»
با فراگیر شدن کرونا در ایران، متخصصان بهداشت به مردم توصیه کردهاند در خانه بمانند. اما در غیاب تامین اجتماعی و حمایت مناسب از سوی دولت، کسانی که درآمدی ندارند از جمله کودکان کار ناگزیرند برای سیر کردن شکم خود از جانشان مایه بگذارند.
به تازگی «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» کلیپی حاوی گفتوگو با کودکان کار که در روزهای پایان سال در مکانهای پرجمعیت بدون کمترین حفاظی باربری میکنند، منتشر کرده است.
کودکان در پاسخ به این سوال که آیا میدانند قرنطینه چیست، پاسخ میدهند «قرنطینه یعنی در خانه بمانی، ولی ما چطور در خانه بمانیم؟ بدون غذا که نمیشود. باید کار کنیم.»
یک کودک دیگر میگوید:
«لابد اونها که دارند، در خونه میمونند. ما ذخیره خاصی نداریم. ما نیائیم سر کار، چه بخوریم؟ اگر دولت کمک کند، ما میتوانیم در خانه بمانیم. ولی با گرسنگی نمیشود.»
یکی از آنها میگوید:
«فکر کنم گرسنگی بدتر از کروناست. کرونا از هر چند نفر یکی را میکشد اما گرسنگی، همه را میکشد.»
حقوق کودک مجموعهای از حقوق بشر ویژه کودکان است که بر پشتیبانی و نگهداری از افراد جوان تمرکز داردکنوانسیون حقوق کودک ، یک کودک را به عنوان فردی که به سن هجده سال نرسیدهاست تعریف میکند. حقوق کودکان شامل حق بر عدم تبعیض، حق حیات، حق بقا، حق رشد، حق بر ثبت نام، برقراری ارتباط با هر دو والدین، هویت انسانی و همچنین نیازهای اساسی برای حفاظت فیزیکی، غذا، آموزش عمومی دولتی، مراقبتهای بهداشتی و قوانین کیفری مناسب براساس سن و رشد کودک، حفاظت برابر از حقوق مدنی کودک و آزادی از تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت، گرایش جنسی، هویت جنسیتی، منشأ ملی، مذهب، معلولیت، رنگ، قومیت یا سایر ویژگیها. تفسیر حقوق کودکان طیفی از اجازه دادن به ظرفیت کودکان برای داشتن اختیار عمل تا اعمال نظر فیزیکی، روانی و احساسی بدون هیچگونه بدرفتاری با کودکان را دربرمیگیرد.
کنوانسیون حقوق کودک
مهمترین سند حقوقی بینالمللی برای کودکان، کنوانسیون حقوق کودک است که در سال 1989 به تصویب رسیده است. و مهمترین حقوق کودکان در آن درج شدهاست، همچنین در این سند کمیته ای برای بررسی وضعیت کشورها در زمینه حقوق کودک ایجاد شدهاست. مهمترین مواد این کنوانسیون مواد 2 (منع تبعیض)، 3 (مصالح عالیه کودک)، 6 (حق بر حیات کودک) و 12(حق بر شنیده شدن نظر کودک) میباشد .
ماده ۱
هر دولت عضوی، که این مقاوله نامه را قو ّت قانونی بخشیده است، متعهد میشود سیاستی را اتخاذ کند که متضمن لغو کامل کارکودکان باشد و نیز به تدریج حّداقل سن برای ورود کودکان به بازار کار را به سطحی افزایش دهد که با رشد جسمی و فکری کامل خردسال سازگار باشد.
ماده ۲
۱ -هر دولت عضوی که این مقاوله نامه را به تصویب رسانده است در اعلامیه ای که به سند تصویب خود ضمیمه میکند حداقل سن کار برای ورود کودکان به بازار کار را در قلمرو خود و در همه وسائل نقلیه ای که به ثبت رسیده اند مشخصا تعیین خواهد کرد
۲ -هر دولت عضوی که این مقاوله نامه را به تصویب رسانده است حق دارد از راه اعلامیه های بعدی به آگاهی مدیرکل دفتر
بین المللی کار برساند که حداقل سن کار برای کودکان را افزایش داده است
۳ -حداقل سنّی که به تبعیت از پاراگراف ۱ این ماده تعیین شده است از سن متعارف در هنگام پایان دوره آموزش اجباری، و به هر حال کمتر از ۱۵سال، نخواهد بود
۴ -صرف نظر از مقررات پاراگراف ۳ این ماده، دولت عضوی که امکانات اقتصادی و تسهیلا ت آموزش اش به حد کافی نرسیده باشند میتواند، پس از رایزنی با انجمن کارفرمایان و اتحادیه کارگران ذینفع، چنانچه تشکیل شده باشند، در ابتدا حداقل سن را ۱۴ سال تعیین کنند
ماده ۷
۱ -قوانین و مقررات دولتی میتواند برای اشخاص ۱۳ تا ۱۵ ساله اشتغال یا کار سبکی را اجازه دهد که:
الف( به احتمال زیاد به تندرستی یا رشد اشخاص یاد شده آسیب نخواهد رساند؛ و
ب( مخل حضور آنان در مدرسه و شرکتشان در برنامه های آموزشی، راهنمائی و حرفهای یا کارآموزیای نباشد که به تصویب
مقامهای صالحیتدار رسیده باشد، و نیز به توانائی آنان برای بهره جوئی از تعلیمات ارائه شده خدشهای وارد نکند
۲ -قوانین و مقررات دولتی همچنین میتوانند اشتغال یا کار اشخاصی را که حداقل ۱۵ سال داشته باشند، اما هنوز تحصیلات دبیرستانی خود را به پایان نرسانده اند، در حرفه هایی که سازگار با مقررات قید شده در بندهای )الف( و )ب( از پاراگراف ۱ این ماده باشند، مجاز اعلام کند
کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک :
این کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک، ۱۹۹۹میلادی (۱۳۷۸ هجری شمسی)، خوانده شود در هفدهمین روز ژوئن سال یکهزار و نهصد و نود.و نه میلادی (۲۷٫۳٫۱۳۷۸ هجری شمسی) تصویب می نماید.
ماده ۱ – هر عضوی که این کنوانسیون را تصویب می کند باید اقدامات فوری و مؤثری را برای تأمین ممنوعیت و محو بدترین اشکال کار کودک به عنوان موضوعی فوری اتخاد.نماید.
ماده ۲ – از نظر این کنوانسیون، اصطلا ح « کودک» در مورد کلیه اشخاص کمتر از (۱۸).سال بکار برده می شود
ماده ۳ – از نظر این کنوانسیون، اصطلا ح « بدترین اشکال کار کودک» شامل موارد زیراست.
الف – کلیه اشکال بردگی یا شیوه های مشابه بردگی، از قبیل فروش و قاچاق کودکان بندگی به علت بدهی و رعیتی و کار با زور یا اجباری، از جمله استخدام به زور یا اجباری کودکان برای استفاده در درگیری مسلحانه ؛
ب – استفاده، فراهم کردن یا عرضه کودک برای روسپی گری، تولید زشت نگاری یا اجراهای زشت نگارانه ؛
پ – استفاده ، فراهم کردن یا عرضه کودک برای فعالیت های غیرقانونی، به ویژه برای تولید و قاچاق مواد مخدر به گونه ای که در معاهدات بین المللی مربوط تعریف شده اند؛
ت – کاری که به دلیل ماهیت آن یا شرایطی که در آن انجام می شود، احتمال دارد برای .سلا متی، ایمنی یا اخلا قیات کودکان ضرر داشته باشد
ماده ۷
۱ -هر عضو کلیه اقدامات لازم را برای تضمین اجراء و اعمال مؤثر مقرراتی که به این کنوانسیون ترتیب اثر می دهند از جمله پیش بینی، اعمال مجازات های کیفری یا، در.صورت اقتضاء، مجازات های دیگر اتخاذ خواهد نمود .
۲–هر عضو، با درنظر گرفتن اهمیت آموزش و پرورش در محو کار کودک، اقدامات مؤثر و زمان بندی شده ای را برای موارد زیر اتخاذ خواهد نمود.
الف – جلوگیری از بکار گرفته شدن کودکان در بدترین اشکال کار کودک
ب – فراهم آوردن کمک مستقیم لازم و مناسب برای دورساختن کودکان از بدترین اشکال،کار کودک و برای بازپروری و سازگاری اجتماعی آنها
پ – تضمین دسترسی به آموزش و پرورش پایه ای رایگان، و، در صورت امکان و اقتضاء،آموزش حرفه ای، برای کلیه کودکانی که از بدترین اشکال کار کودک دور می شوند.
ت – تشخیص و دستیابی به کودکان در معرض خطر خاص،
ث – توجه داشتن به وضعیت خاص دختران
سند ۲۰۳۰ یونسکو (ژانویه 2016)
سند مقدمه ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال ۲۰۳۰، به فقر،گرسنگی ،خشونت، فساد، قاچاق و … پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، مدیریت پایدار منابع طبیعی، گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی، حمایت از اقشار آسیب پذیر، مردمسالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی، توسعه آموزش های عمومی و فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر این ها حرکت کنند.
سپس بر لزوم تلاش همه دولت ها برای رسیدن به اهداف توسعه ای ۲۰۳۰ تأکید شده است.
هدف شانزدهم: ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح
- کاهش همه اشکال خشونت و مرگ و میرهای ناشی از آن
- پایان دادن به سوء استفاده و استثمار کودکان
اعلامیه جهانی حقوق بشر
موارد فوق نقض ماده های اعلامیه حقوق بشر می باشند.
ماده 4: برده داری ممنوع
ماده 5:شکنجه ممنوع
ماده 25: حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه
ماده 26: حق تحصیل رایگان برای همه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر